سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهمترین مسأله امروز زنان چیست؟

یکی از مسایل مهم زنان شاید در کشور ما این باشد که مهم‌ترین مسئله زنان چیست؟ سیاست‌گذاران،‌ برنامه‌ریزان، مدیران اجرایی، پژوهشگران و محققان مسایل زنان چه چیز یا چیزهایی را می‌بایست در اولویت و خط اصلی کارهای خود قرار دهند؟ شاید پاسخ به این پرسش راه‌گشای کلیدی و مهمی برای ما و شما باشد. مطالبی که در پی می‌آید، بیان دیدگاه‌های تعدادی از کارشناسان در رابطه با مهم‌ترین مسایل و مشکلات زنان در حال حاضر و بیان راه‌کارها در این زمینه است.

یکی از مسایل مهم زنان شاید در کشور ما این باشد که مهم‌ترین مسئله زنان چیست؟ سیاست‌گذاران،‌ برنامه‌ریزان، مدیران اجرایی، پژوهشگران و محققان مسایل زنان چه چیز یا چیزهایی را می‌بایست در اولویت و خط اصلی کارهای خود قرار دهند؟ شاید پاسخ به این پرسش راه‌گشای کلیدی و مهمی برای ما و شما باشد. مطالبی که در پی می‌آید، بیان دیدگاه‌های تعدادی از کارشناسان در رابطه با مهم‌ترین مسایل و مشکلات زنان در حال حاضر و بیان راه‌کارها در این زمینه است. این کار شاید پاسخی جامع و کامل به پرسش فوق نباشد اما از طرفی دیدگاه‌های متنوع موجود را معرفی می‌کند و از طرف دیگر دغدغه‌سازی بیشتری نسبت به این مسئله صورت می‌گیرد. بدیهی است دیدگاه‌های افراد، موضع نشریه حوراء نیست. ضروت توجه به کرامت و شخصیت انسانی زن ابراهیم شفیعی سروستانی ابراهیم شفیعی سروستانی دارای سطح 4 مدارج حوزه علمیه قم (دکتری) و کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی و عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مدیر طرح و برنامه مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما و دبیر تحریریه مجله موعود است. از وی آثاری چون جریان شناسی دفاع از حقوق زنان، نظام اسلامی و مسئله روسپی‌گری، قانون دیات و مقتضیات زمان، شناخت زندگی بخش، تفاوت زن و مرد در دیه و قصاص، فقه و قانون گذاری، قانون گذاری در نظام جمهوری اسلامی؛ آسیب‌ها و بایسته‌ها و... منتشر گردیده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی به کرامت و شخصیت انسان، اعم از زن و مرد توجه جدی شده، تا آنجا که در بند 6 اصل دوم این قانون، ایمان به کرامت و ارزش والای انسانی و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خداوند به عنوان یکی از پایه‌های نظام جمهوری اسلامی شمرده شده است. این توجه و اهتمام در مورد زنان، دو چندان شده و این قانون در موارد متعددی بر پاسداشت شخصیت انسانی زن و زمینه‌سازی برای رشد شخصیت او تأکید کرده است. در بخشی از مقدمه قانون اساسی، پس از معرفی خانواده به عنوان «واحد بنیادین جامعه و کانون رشد و تعالی انسان» در مورد شخصیت انسانی زن چنین آمده است: « زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت (شیء بودن) و یا (ابزار کار بودن) در خدمت اشاعه مصرف‌زدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی، پیشاهنگ، و خود همرزم مردان در میدان‌های فعال حیات می‌باشد و در نتیجه، پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود. در اصل بیست و یکم قانون اساسی نیز می‌خوانیم: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد: ایجاد زمینه‌های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او ... حال این پرسش مطرح است که آیا سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها، قانون‌گذاری‌ها و اقدامات اجرایی مرتبط با زنان در دو سه دهه گذشته به گونه‌ای بوده است که کرامت و ارزش انسانی آنان را آن‌گونه که قانون اساسی جمهوری خواسته است، پاس دارد و زمینه‌های مساعد برای رشد شخصیت‌شان را فراهم کند یا خیر؟ متأسفانه باید گفت با وجود تلاش‌های زیادی که در سال‌های اخیر برای ارتقای شخصیت فردی و جایگاه اجتماعی زنان در نظام جمهوری اسلامی صورت گرفته است، هنوز زنان کشور ما به جایگاه مطلوبی که در خور آنان است دست نیافته‌اند و هویت انسانی زنان چنان‌که باید به رسمیت شناخته نشده است. برای روشن شدن این موضوع به چند عرصه از عرصه‌های مهم فرهنگی، اجتماعی که به نظر می‌رسد شخصیت و جایگاه انسانی زنان در آنها دستخوش آسیب شده است،‌ اشاره می‌کینم: 1. در عرصه خانواده که مهم‌ترین صحنه بروز و ظهور جایگاه و موقعیت خطیر زنان است،‌ همچنان شأن و منزلت زنان دستخوش تعصب‌ها و جهالت‌های مردانی است که بدون هیچ بهره‌ای از اخلاق اسلامی، حقوقی را که از سوی شرع برای مدیریت و هدایت خانواده به آنها ارزانی شده است،‌ دستاویزی برای ظلم مضاعف به زنان و تحقیر آنها قرار می‌دهند. متأسفانه اقداماتی هم که در چند سال گذشته برای دفاع از حقوق زنان در عرصه خانواده، صورت گرفته است نه تنها کمکی به اصلاح این وضع نکرده بلکه جامعه ما را با بحرانی تازه روبرو کرده و منجر به تزلزل بنیان خانواده شده است. 2. در عرصه اجتماعی بسیاری از زنان سرپرست خانوار که حمایت‌های ناچیز دولت تکافوی مخارج سنگین آنها را نمی‌دهد،‌ به مشاغل سخت و طاقت‌فرسا یا مشاغلی که تناسبی با شأن انسانی آنها ندارد، روی آورده‌اند و هیچ چشم‌انداز روشنی هم برای اصلاح این وضع وجود ندارد. 3. بسیاری از دختران و زنان جوانی که محصول دستگاه‌های آموزشی و رسانه‌های تبلیغی نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌آیند،‌ بی‌هیچ درکی از مقام و منزلت زنانه‌شان تنها به عرضه جاذبه‌های جنسی خود برای جلب توجه مردان روی آورده‌اند و چنان غرق در مدها و آرایش‌های واراداتی شده‌اند که حتی مجالی هم برای فکر کردن به شخصیت انسانی خود پیدا نمی‌کنند. 4. رسانه‌های دیداری و شنیداری نظام جمهوری اسلامی تاکنون از ارائه یک چهره موفق از زن مسلمان ایرانی عاجز بوده‌اند و در سریال‌ها و فیلم‌هایی که ارائه می‌دهند تنها به ارائه چهره‌ای کلیشه‌ای و منفعل از زنان و دختران بزک‌ کرده‌ای که درگیر عشق‌های مثلثی و گاه زنجیره‌ای می‌شوند، بسنده کرده‌اند. این در حالی است که در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که در بسیاری از سریال‌های خارجی از زنان چهره‌هایی فعال، مثبت و با انگیزه به تصویر کشیده می‌شود که از جمله می‌توان به سریال‌هایی چون «بازگشت به خانه»، «پزشک دهکده»، «جواهری در قصر» و حتی «پرستاران» اشاره کرد. 5. در رسانه‌های مکتوب نیز با بازگشت موج مخرب الگوسازی هنرپیشگان، خوانندگان و تبدیل آنها به ستاره‌های محبوب نسل جوان روبرو هستیم. تا آنجا که چاپ تصاویر درشت هنرپیشگان زن سینما و تلویزیون بر روی جلد و صفحات داخلی به ابزاری برای جلب مخاطب و فروش بیشتر این مجلات تبدیل شده است. با توجه به آنچه گفته شد به نظر می‌رسد ضروری‌ترین رویکرد در همه برنامه‌ریزی‌ها، سیاست‌گذاری‌ها،‌ قانون‌گذاری‌ها و طرح‌های اجرایی مرتبط با زنان باید توجه به صیانت و پاسداری از هویت انسانی زنان مسلمان کشورمان و تلاش در جهت ارتقای جایگاه و شخصیت آنان در خانواده و اجتماع باشد. به صراحت باید گفت تا زمانی که به این رویکرد توجه نشود جامعه ما در حل بسیاری از آسیب‌های و ناهنجاری‌های اجتماعی از جمله معضل بد‌حجابی، زنان خیابانی، فروپاشی خانواده‌ها و بسیاری مفاسد اجتماعی به توفیق چندانی دست نخواهد یافت. ضرورت شناخت کامل فاطمه آلیا فاطمه آلیا کارشناس مترجمی زبان انگلیسی و کارشناس ارشد علوم سیاسی است او در نهادهای مختلف فرهنگی چون سازمان تبلیغات اسلامی، جهاد و سایر نهادهای فرهنگی فعالیت کرده و در زمینه‌های سیاسی هم از دوران دانشجویی عضو احزاب سیاسی مختلف بوده و در حال حاضر عضو کمیسیون فرهنگی، عضو فراکسیون فرهنگیان،‌ عضو فراکسیون زنان و عضو فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی است. مهم‌ترین چالش انسان‌ها، بویژه زنان عدم شناخت کامل حقوق و مسئولیت‌هایشان است. این موضوع به قدری عمیق و مهم است که علت مشاهده مواردی مثل تزلزل در تصمیم‌گیری و انفعال از سوی خانم‌ها این است که آنها به صورت باور و اعتقاد در خصوص حقوق و تکالیفشان به نتیجه نهایی نرسیده‌اند. سعادت نوع بشر بستگی به نوع جهان‌بینی‌اش دارد نه جهان‌بینی و تفکراسلامی هم که تعریف از انسان دارد، نگاهش به انسان بر اساس اراده و مسئولیت است. در مورد زنان هم این اصل صادق است. زنان ما در هجمه یک نوع فرهنگ غربی، دچار آثار و تبعات همان هجوم شده‌اند در نتیجه در مورد تکالیف و مسئولیت‌ها و حقوق خودشان دچار تردید و تزلزل می‌شوند. به بیان کلی، این مسئله مهم‌ترین چالش در خصوص زنان است. اگر بخواهیم همین را واکاوی کنیم تبیین تکالیف واقعی و اصلی زن که مسیر سعادت او در راهسپاری به هدف خلقت هم مشخص می‌کند، مهم‌ترین چالش برای زنان ماست. البته حق و مسئولیت از هم جدا نیستند یعنی هیچ حقی نیست که قبل از آن مسئولیتی وجود نداشته باشد چرا که هر حقی در قبال یک مسئولیتی ایجاد می‌شود اما آن هجمه‌ای که در دنیا وجود داشته و دارد همین بوده که زنان متوجه حقوقی شوند که با خلقت واقعی و خواسته‌ و سرشت واقعی آنان تناسبی ندارد و حتی اگر تناسب ناقصی داشت می‌توانست تا حالا تحولی دردنیا برای زنان ایجاد کند. این حقوق با تفکراتی که ظاهراً فرهنگی هستند در نهان، اغراض سیاسی را دنبال می‌کند. حقوقی که وقتی زن خودش را در تقابل با مرد می‌ببیند را از او به عنوان مثلاً یک رقیب طلب می‌کند حقوق محدودی هستند و با این کشورهای غربی خاستگاه این حقوق هستند می‌بینم که در سال‌های گذشته هیچ اتفاقی در کشورهای غربی نیفتاده و به همان حقوق محدودی هم که ادعا می‌کنند نرسیدند، چون آن حقوق ناقص و تک بعدی است و زاییده تفکر مادی بشر است. این آثار و تبعات آن هجمه هستند. در مقابل ما هم با این اطمینان قلبی و خوش‌باوری و خوش‌باوری و خوش‌بینی که تا حدودی بیش از اندازه بوده حرکت کرده‌ایم اما با این خوش‌بینی، تلاش درجهت تبیین حقوق و تکالیف اسلامی در حد انتظار مطلوب و رضایت‌بخش نبوده و علت اینکه ما در یک مقاطعی حتی در بین خانواده‌های متدین و مجموعه‌های اسلامی این است که در مورد حقوق و تکالیف دچار نوسان در فرآیند تربیتی دختران، این قضیه مورد غفلت قرار گرفته است. در دین اسلام نگاهی متوجه خانواده است که وقتی دختر به دنیا آمد خانواده‌ها باید چه تصوری داشته باشند که این خانواده در مسیر خودش دچار چه شرینی‌ها و لطافت‌ها می‌شود، قابل ذکر است. بعد در ادامه توجه به احساسات و عواطف دختران و توجه به شخصیت دختران را مطرح می‌کند و آنها را به صورت خیلی پر رنگ در خانواده در نظر می‌گیرد. در آموزش و پرورش دختران که زنان آینده‌ی جامعه خواهند بود، حق و تکلیف و مسئولیت، شناخت آن استعدادهایی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، شروع هر نوع تعلیم و تربیتی است چه در خانواده، چه در دبستان و حتی قبل از آن،‌ کتاب‌های جداگانه خاص معرفت‌شناسی زنان که باعث بشود خودشان را بشناسند و از همان ابتدا در خانواده و بعد در جامعه خودشناسی داشته باشند نکته مهم و ظریفی است. ما نیازمند تحول در نظام آموزش خانواده هستیم. الآن در کشور ما بحثی تحت عنوان آموزش خانواده وجود دارد که به این وسیله باید برای آموزش خانواده تربیت شوند که این نیازمند فرهنگ‌سازی است تا خانواده‌ها یاد بگیرند پسرها و دخترهای خودشان را طوری تربیت کنند که فرزندان آنها که زنان و مردان آینده هستند یاد بگیرند در آینده چطور برخورد کنند و چطور رفتار کنند که این بحران را ما بعدها در حقوق و مسئولیت‌ها نداشته باشیم که مردان تکالیف خودشان و حقوق زنان را نشناسند و زنان هم تکالیف خودشان و حقوق مردان را نشناسند. اینها در بحث آموزش خانواده مطرح است که ما می‌بینیم بیشتر محتوای منابع و کتب مربوط به آموزش خانواده هم دستاوردهای جامعه‌شناسی و روانشناسی غربی دارد که بر مبنای فرهنگ ناب اسلامی نیست. بنابراین اینجا، در بحث آموزش خانواده‌ها تحول لازم است چون دختران و پسران ما در فرآیند تربیتی باید مسئولیت‌های خودشان را بشناسند،‌ یعنی بررسی‌ها نشان می‌دهد که خانواده‌های ما به تکالیفشان آشنا نیستند تا حقوق زنان را رعایت کنند. در اینجا لازم است که خود زنان که این خلأ را می‌بینند در تربیت فرزندانشان تلاش کنند که خلأ نسل فعلی در مورد حقوق زن به فرزندان آنها منتقل نشود که این مستلزم این است که باید وقت بیشتری برای فرزندانشان بگذارند. به همین دلیل است که ما همیشه ادعا می‌کنیم زن محور خانواده است که می‌تواند به فرزند پسر خودش که مرد آینده است آموزش بدهد که حقوق زنان را رعایت کند. در حال حاضر هم مجلس و دولت با ایجاد مراکز مختلف برای زنان در این راستا قدم برداشته تا کمکی باشد که زنان در آینده از چالشی که ما اکنون از آن صحبت می‌کنیم دور باشند و مهم‌ترین راه این قضیه افزایش وقت زنان در خانواده‌هاست یعنی رسالت برای خانواده بودن زنان باید روز به روز تبیین بشود و قداست و اهمیت خانواده باید شناسانده شود تا آن اصل ده قانون اساسی رعایت شود. بستر سازی برای ازدواج حجت الاسلام دکترمسعود آذربایجانی حجت الاسلام دکترمسعود آذربایجانی فارغ‌التحصیل خارج فقه و دکتری روانشناسی دین است. وی عضو هیئت علمی گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است و علاوه بر تدریس در دانشگاه، در درس‌هایی که در مورد روانشناسی است مثل روانشناسی دین، روانشناسی اخلاق،‌ روانشناسی اجتماعی، فعالیت و پژوهش دارد. 7 کتاب و بیش از 20 مقاله در این زمینه‌ها با قلم او منتشر شده است. بحث زنان، چالش‌ها و مسایل متعددی دارد. به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین این مسایل و مشکلات بحث خانواده است. در حقیقت ازدواج و تشکیل خانواده مهم‌ترین چالش و مشکل برای زنان ما می‌باشد. به خصوص اینکه بر حسب آمارها سن ازدواج در خانم‌ها 28 تا 30 سال افزایش پیدا کرده و خود این تأثیر در ازدواج آسیب‌ها و مشکلات زیادی را به دنبال دارد. در تحلیل این مسئله باید گفت مهم‌ترین علت این مسئله، ‌فراهم نکردن الگویی مناسب برای بسترسازی ازدواج است. یعنی اصلاً ‌به فکر این نبوده‌ایم که زنان و دخترانمان را به طور طبیعی برای ازدواج آماده کنیم. بر حسب تحقیقاتی که به صورت پیمایش ملی در سال 1381 انجام شده،‌ یکی از عوامل مهم بالا رفتن سن ازدواج این است که دختران ما به هویت همسریابی نرسیده‌اند یعنی دختران ما تحت آموزش‌ها و تربیت‌هایی که این احساس را در آنها ایجاد کند که می‌توانند چه از نظر شناخت و چه از نظر عمل، یک خانواده را عهده‌دار شوند و مسایلش را به دوش بگیرند قرار نگرفته‌اند. نکته دیگر این است که ما شرایطی را فراهم نکرده‌ایم که نیازهایی که آنها دارند اعم از نیازهای جنسی،‌ نیازهای عاطفی و ... در مسیر خانواده قرار بگیرد. در حالیکه به دلیل‌های مختلفی که در عرصه‌های عمومی ارائه می‌شود چه از طریق رسانه‌های جمعی؛ مثل نمایش فیلم‌ها تا موارد خصوصی‌تر آن که در گوشه و کنار جامعه به چشم می‌خورد،‌ نیازهای آنها را به طور جدی به سمت تشکیل خانواده هدایت نمی‌کند که این نکته، نتکته مهمی است و راه کار آن این است که ما باید نهادهای مختلفی ایجاد کنیم که به این سمت بروند که به خانواده به عنوان نهادی مستقل بها داده شود. واقعیت این است که در جامعه ما هنوز خانواده به عنوان یک نهاد مستقل دیده نشده است. در بحث‌های علمی ما رشته‌هایی تحت عنوان خانواده ‌پژوهی و مطالعات خانواده نداشته‌ایم که اخیراً در بعضی دانشگاه‌ها به آنها توجه شده است. به همین جهت،‌ چه در مطالعات کلاسیک و دانشگاه‌ها، ‌چه در آموزش و پژوهش، باید خانواده پژوهی مشکلات و مسائل ‌آن ، ‌بسترهایی لازم برای تشکیل خانواده و ازدواج، را به صورت جدی دنبال کنیم. باید به صورت دقیق و متناسب با شرایط فعلی جامعه که تا حدی متأثر از جامعه جهانی هم هست مطالعه شود و بر اساس اینها سیاست‌های راهبردی دقیق استخراج شود و دقیق تبلیغ شود و به نهادهای مربوطه برای اجرا ارسال شود. در واقع راجع به موضوعی به نام خانواده باید مطالعات دقیقی صورت بگیرد و پژوهش‌هایی در آن مورد انجام شود و پیرامون آن نهادهای آموزشی و پژوهشی متناسب با آن تشکیل شده و آن موضوع‌ها بررسی شود تا بتوانیم مشکلات را از ابعاد مختلف بررسی کنیم و الگوی جامعی را طراحی کنیم که بر اساس آن سیاست‌های راهبردی تدوین و اجرا شود. به نظر من ضروری‌ترین رویکرد در رابطه با زنان رویکرد جامعه‌نگر است یعنی ما متأسفانه به دلیل متأثر بودن از جریانات فمینیستی که به خصوص منابع قدرت و منابع علمی را هم در اختیار داشته‌اند،‌ یک مقدار واکنشی عمل کرده‌ایم و بخشی از نیازهای زنان و چیزهایی که چه بسا به طور موقتی درست بوده، برجسته شده است. به نظر من باید در این نیازها، ‌بازنگری شود و یک رویکرد جامعه‌نگر داشته باشیم که مسئله را در ابعاد مختلف به صورت جامع بررسی کند تا طرح‌های ما به ضرر زنان تمام نشود چون متأسفانه در بحث‌هایی مثل استقلال زنان و برابری حقوق زن و مرد و تعلق نیمی از معیشت مرد به زن و یا بحث به اجرا گذاردن مهریه،‌ این اتفاق افتاده است. تبعات این اتفاقات نشان می‌دهد که اینها به نفع زن نبوده است. به نظر من رویکرد مهمی که باید در آینده داشته باشیم باید رویکردی جامع باشد تا مسائل زنان از نظر عاطفی، و در سایر موارد،‌ در کنار مسائل اقتصادی و یا در کنار چیزهایی مثل این که در گذشته ممکن است به آنها ظلم شده باشد رسیدگی و بازبینی شود. ما باید در جهت آگاهی بخشی وارتقاء فرهنگ که یک شاخص مهم است و آموزش حقوقی به زنان کار کنیم. اما نکته مهم این است که این آموزش‌ها باید طوری باشد که تحریک‌کننده نباشد. نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد این است که بخشی از زنان در خانواده‌های ما با اینکه مثلاً درصدی از حقوق آنها اجحاف می‌شود؛ اما از آنجایی که مزایای دیگری در خانواده می‌بینند،‌ با آن وضع موجود سازگاری می‌کنند. ما باید یاد بگیریم به خاطر آن چند درصد حقوق با تبلیغات تحریک‌کننده خودمان سایر مزایا را از بین نبریم. اتخاذ استراتژی واحد در نظام لیلا سادات زغفرانچی لیلا سادات زغفرانچی، کارشناس ارشد توسعه و برنامه‌ریزی اقتصادی گروه بررسی مسایل زنان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. مطلبی که در پی می‌آید، بیان دیدگاه‌های ایشان در رابطه با مهمترین مسایل و مشکلات زنان در حال حاضر و بیان راهکارها در این زمینه است. بواسطه آسیب‌پذیری بیشتر زنان از تحولات اجتماعی، تأثیر برنامه‌ریزی و اقدامات محوری حکومت‌ها در خصوص زنان، آئینه تمام نمایی از چگونگی عملکرد دولت‌هاست. نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل استواری بر ارزش‌ها و اعتقادات، مدعی ایجاد ساختاری مناسب در جهت تکامل دو جنس به شمار رفته و بی‌شک دلسوزان نظام همه به نقصان در عملکرد و فاصله با آرمان‌ها در حیطه مسایل زنان متفق‌القولند، لیکن معضل اصلی را در کجا باید جستجو نمود؟ از اصلی‌ترین موارد که در تعیین وضعیت آرمانی زنان مؤثر است، بحث برنامه‌ریزی و در حقیقت اتخاذ استراتژی واحد در نظام اداره کشوری است. در این مختصر سعی شده که اصلی‌ترین عوامل جهت ممانعت از یک وحدت رویه در دستگاه‌های ناظر بر مسئله زنان شناسایی و مورد تحلیل قرار گیرد: 1. بحث زنان بدلیل حساسیت فراوان و قابلیت افراط و تفریط درآن، همواره دستاویز مناسبی برای جذب آراء و زمینه‌ای فراهم برای ارائه شعارهای جالب در ایجاد همراهی مردمی است. همین عامل که البته بطور طبیعی ناظر بر مشکلات ساختاری و اصولی زنان محسوب می‌گردد؛ بطور کاملاً جدی مانعی نیز جهت اتخاذ یک استراتژی واحد، جامع و فراگیر به شمار می‌رود. داشتن یک سناریوی کلان خارج از سیستم شناور سیاسی علاوه بر جلوگیری از اتلاف انرژی، عامل مهمی جهت دور ماندن مشکلات بانوان از غوغای تبلیغاتی رسانه‌ای و حاشیه‌ای است. 2. موضوع زنان با همه محورهای مختلف حوزه‌های اجتماعی جامعه، گره خورده و پیچیده است.